گلدان عزیز مادر رو صبحی شکستم
شیشه اش تو دستم رفت و از صبح میسوزه :دی
لوس هم من نیستم!!
امیدوارم امشب به خیر بگذره!
یعنی خدا کنه که به خیر بگذره!
یعنی من بیچاره ام اگه به خیر نگذره!
یعنی دور جدید جنگ اعصاب شروع میشه اگه به خیر نگذره!
هیچ وقت نفهمیدم این همه تفاوت بین معیارهای من و پدر و مادرم چرا باید وجود داشته باشه!
چرا ادم هایی که خودشون موقع انتخاب معیارشون معیار الان من بوده
الان معیارهاشون 180 درجه فرق کرده!
امشب خیلی ترسناکه!!
موقت ( بی خیال میخوام بمونه روزی دو بار نگاش کنم یاد ی قضیه ای بیفتم و اروم بشم!)
بعدا نوشت
فاز اینایی که خودشون مانتویی هستن و دنبال عروس چادری!! دقیقا چیه؟؟؟؟!!!
بعدا بعدا نوشت
اینا که میخواستن سریال ببینن خب بعد سریاله می اومدن!!
پسرشون دقیقا سیصد و شصت و دو روز ازم بزگتره!!
اگه گرفتی نکته رو جایزه داره!! ;)
پ ن
قشنگ معلومه خیلی دارم حرص میخورم از دستشون!