بازم...

من هیچی نمیگم

عین همیشه

ولی

تو داری میبینی دیگه؟

بازم من شدم مقصرترین ادم دنیا...

همین ک تو میبینی و تو قضاوت میکنی برام بسه...

 

+

 

مسخره اس ک با بیست و اندی سال سن!

هنوزم فکر می کنم دنیا بر مدار دوست داشتن های من قراره بچرخه...

چرا نمیفهمم چرخشش دقیقا پادساعتگرده...

 

 

+

 

11 روز تا ازادی باقیمونده هنوز...

چرا تموم نمیشه راحت شم...

۱ نظر

یتیم خانه ایران!

بعد قرنها رفتم سینما

یتیم خانه ایران

ببینیدش ضرر نداره!تضمین می کنم!

چندتا دیالوگ خیلی عالی داشت!

سید ضیا (منورالفکر) : تاریخ رو ما می نویسیم و درس میدیم!

دکتر : تن فروش خودشو به جهنم میبره، وطن فروش!وطن رو جهنم می کنه...

 

پ ن

الحق و الانصاف ک باید این جمله دکتر و اون یارو منورالفکره رو با اب طلا نوشت و قاب گرفت...

تا زمانیکه یه عده عاشق امریکا و انگلیس تو کشور داشته باشیم وضع همین میمونه...خدا هدایت کنه هرچی منورالفکره!نشد شرشون رو کم کنه از سرمون...اون زمان یه عده بودن که لباس خوشکل تن انگلیس میکردن و بزک کرده نشونشون میدادن! الان همون ادما با یه ظاهر دیگه هستن..

اینم مناسبتش باشه 9 دی...

 

یه چیز دیگه هم جالب بود برام! طرف داشت می گفت این جوری حساب و کتابمون نمیخونه باهم!

همون سیدضیا(منورالفکره) گفت حساب و کتاب مال ریاضیدان هاس!هیچ وقت دنیا رو ریاضیدانها نچرخوندن!

 

پ ن

دوستای عزیزی که پست قبی اظهار خوشحالی کردین به شدت ممنونم ازتون:)

 

پ ن

دیروز کاراموزی بودم که ریحانه پیام داد و خبر کربلا رو بهم داد...

کشتم خودمو تا تونستم جلو گریه کردنم رو بگیرم

دم در میشینم و محل رفت وامد همه!تصور کن یهو ببینی دختری که از 8 صبح تا 16 بعدازظهر صداش درنمیاد داره گریه میکنه! یقینا با خودت میگی دختره دیوونه اس... من این دیوانگی رو عاشقم...

 

راستی!من همچنان خیلی محتاج دعای خیرتونم...

پ ن

خیلی حرف دارم ک بزنم ولی خیلی خسته ام.کاش زود این سه - چهارهفته تموم بشه!

۲ نظر

بالاخره شد!

با اینکه دارم از خستگی ، سردرد و گردن درد میمیرم

ولی دلم نی مد خوشحالیمو باهاتون شریک نشم.

 

امروز بهترین روز زندگیم بود

بهترین و مهمترین خبر رو شنیدم

قربونت برم اقا که بالاخره طلبیدی منو

قربونت برم که نزاشتی مطمئن بشم جنس بنجل ب درد نخورم

اگه همین الان عزراییل بیاد سروقتم عین خیالم نیست همین که خواستی منو برام بسه...حتی اگه حرم ندیده بمیرم...

 

+

اینم دیشب میخواستم اضافه کنم که نشد

 

 

۵ نظر

delay

عجیبه که دیگه اینجا رو هم دوست ندارم

یه زمانی همین نوشتنه حس زنده بودن بهم میداد هرچند چیز خاصی هم نمینوشتم(و نمینویسم!)

 

درد برگشته...انگاری با تمام قدرت هم برگشته...

 

هفته های پیش رو هفته های سختی هستن برام

میانترم و پایانترم و تحویل پروژه و کاراموزی کل وقت و انرژی ام رو میگیره

گفتم که بگم به احتمال خیلی زیاد یه چند وقتی سروکله ام پیدا نیس...برمیگردم امید به خدا...

دعا کنید برام...

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا...

۳ نظر
منِ مختصر
میخوام دل به دریا بزنم
اوج بگیرم
پرواز کنم!
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان