اندر حکایت شبهه های بحث برانگیز!

ی متنی برام فرستاده بود که یکی از واجبات دین رو خیلی ظریف نقض میکرد

خیلی خلاصه گفتم متن ضد دینه و موافق نیستم

گفت هرکس اعتقادی خواهر!

پس دیگه نگو خداوند بخشنده ی مهربان!

خدابخشنده اس!

(پشت بندش هم ی گیف در رابطه با ذهن بسته فرستاد!)

میگم این " هرکس اعتقادی داره" یعنی هرکسی داره انتخاب میکنه از بین واجبات و محرمات دین

تا وقتی انتخابی عمل کنیم نمیتونیم اسم خودمون رو بذاریم مسلمان!

میگi با من به زبون خودم حرف بزن

انتخابی عمل کردن چیه

میگه به جای اینکه فلان فعل واجب رو انجام بدی ولی دروغ هم بگی!

خب دروغ نگو!

بحث میکنیم!

 

و باز هم مثل اکثر اوقات به این نتیجه میرسم که حداقل شاخصه ی بحث مفید اینه که افراد سعی کنن

حرف همدیگه رو بفهمن! نه اینکه فقط حرف خودشون رو بزنن

برام سواله که چرا ما میخوایم فقط ثابت کنیم حرف خودمون درسته؟

چرا قبول نداریم که ماهم ممکنه اشتباه کنیم!؟

چرا به جز تجربه هیچ دلیل و مدرک مستندی نداریم برای حرفامون (اکثر اوقات!)

و...

 

یکی از وبلاگ هایی که میخونم در مورد نماز خیلی قشنگ نوشته بود

نماز میخوند که به ارامش برسه

نماز میخونیم که به ارامش برسیم

بقیه ی واجبات هم همینجوریه به نظرم

مثلا قبلنا که ملت حواسشون بهمدیگه بود( منظور این نیس ک دماغشون تو زندگی همدیگه بوده ها!)

تا ی جایی ی بدی از کسی میدین سریع بهش میگفتن

حالا ی عده با لحن خوب و خوش

ی عده هم که همیشه همه جا هستن با خشک مغز بازی!

از هرکدوم از قدیمیا و سن و سال دارها که بپرسی تو اون دوران فساد کمتر بوده

صرف همین گوشزد کردن ساده

من این گوشزد کردنه رو با توجه به احساس خودم اینجوری تفسیر می کنم

میگم ما ادمها ذاتمون خوبی ها و زیبایی ها رو دوست داره

وقتی ی بدی یا زشتی میبینیم دردمون میاد و اون درده باعث میشه نخوایم اون بدی ادامه پیدا کنه یا تکرار بشه

و همین باعث میشه که تذکر بدیم

 

 

امشب واقعا به حرف اون حاج اقا رسیدم که گفتن تربیت حسینی جواب میده

برنامه کدبانو از شبکه (افق کنم) در مورد یکی از شهدای خان طومان بود

شهید از اون قهوه خونه ای های حرفه ای خالکوبی دار بوده که سال قبل میره کربلا و ی کلام به امام حسین (ع) میگه ادمم کن

و چقدر قشنگ هم امام حسین ادمش میکنه به فاصله ی چندماه خواب میبینه که باید بره سوریه و با بدبختی رفتنش همانا و برنگشتنش هم همانا!

چقدر قشنگ امام حسین(ع) بعضیا رو واس خودش نگه میداره...

فک کن بفرستت بشی مدافع بی بی زینب!

خدایی چقدر لیاقت میخواد...

 

+

برا اولین بار ی جوری داره پیش میره که خیلی پسندونه (به لهجه شیرین یزدی خوانده شود!)

 

بعدانوشت

متوقف شد!!!:|

۰ نظر

تربیت حسینی

دیشب جایی افطاری دعوت بودیم

مراسم داشتن قبل افطار و یکی دوتا از حاج اقاهای مطرح استان هم اومده بودن

موضوع گفتگو خانواده و نقشش در تربیت فرزند بود

صحبتای حاج اقا جالب بود و دغدغه ها رو چندبار برابر کرد..

میگفت درسته که بچه حدود 7-8 ساعت رو تو مدرسه با دوستاش میگذرونه

ولی زمانی که تو خونه اس خیلی بیشتره و مسلما این زمان بیشتر باعث تاثیرگذاری بیشتری هم میشه

میگفت اخیرا خانواده ها باهم میشینن برنامه های طنز تلویزیون رو میبینن

حالا در کنار این برنامه طنز ، ی برنامه ی تربیتی مفید رو هم باهمدیگه ببینن

ی کم دیگه در این مورد صحبت کرد و بعدم دوتا خاطره تعریف کرد

میگفت توی کاشان ی خانواده ای هس که دو تا شهید مفقودالاثر دادن

تو این خانواده پسر خواهرشون میره ی شهر دیگه و کلا فاز مخالف پیدا میکنه

خواهر به برادرش که روحانی هم هس میگه داداش ما دوتا شهید مفقودالاثر داریم

شما روحانی هستی پسر من رفته فلان شهر و از دستم رفته ی کاری بکن

اون برادر میگه بیا پول روهم بذاریم بفرستیمش حج!

فرستادنش حج و برگشت و فقط تا دو هفته اون حال و هوای معنوی رو داشت

بعد دو هفته باز همون اش و همون کاسه!

باز خواهر میره پیش برادرش که دادش این راهت جواب نداد چکار کنیم

میگه ی راه دیگه داریم بیا بفرستیمش کربلا!

پسره رو میفرستن کربلا!

پسره برمیگرده همه ی دوستاشو جمع میکنه و میگه ما هممون دیوونه ایم!

بیابید ببرمتون ی جایی ببنید زندی یعنی چی!

ی هیات راه میندازه و با کل دوستاش میرن کربلا!

بعد اینکه برمیگردن با همه ی اون جمع ی هیئت هفتگی درست میشه و اون جمع خطاکار به واسطه ی امام حسین(ع) همگی هدایت میشن

میگفت همه ی حرکت های درست و حق توی اسلام خانوادگیه مثل قیام امام حسین(ع).

میگفت تو برنامه زندگیتون هفته ای ی ساعت هیئت رو جا بدید!

درسته که همه عاشورا و تاسوعا میرن هیات ولی اون چیزی که طی سال میشه دست اورد رو با دو روز در سال نمیشه به دست اورد

باخودم فکر کردم میدیدم درست میگه حاج اقا

از وقتی هیات رفتنم شد سالی ی بار خیلی افت کردم

دانشگاه قبلی خوبیش به این بود که خوابگاهی بودیم و خوابگاه هم داخل دانشگاه

هربرنامه ای بود راحت بودیم بخصوص برای اینجور مراسمات

این دانشگاه با اینکه به نظرم برنامه هاش بهتره! ولی امکانش نیس که بمونم تو دانشگاه...

 

پ ن 1

هیئت رفن از نظر من فقط گریه کردن تنها نیس ( هرچند همین گریه کردنها دست خیلیا رو گرفته)

هیئتی خوبه که علاوه بر گریه کردن دوتا کلمه از مکتب امام حسین رو بهت یاد بده!

 

پ ن 2

میخوام طرح مطاعاتی شهید مطهری شرکت کنم ولی خیلی مفصل و سخته!!

میترسم وقت نکنم به کارهای خودم برسم و بدقول بشم جلوی گروه!

۰ نظر
منِ مختصر
میخوام دل به دریا بزنم
اوج بگیرم
پرواز کنم!
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان