حکایت اون معلمی که ب شاگردش گفته بود ی گونی بردار و به تعداد ادمایی که ازشون متنفری سیب زمینی بنداز داخلش و همه جا همراه خودت ببر رو شنیدین؟
یه کوه رو دوشمه...
هیچ وقت!هیچ وقت تصور نمیکردم یه روزی این حجم از تنفر رو بتونم تو قلبم جا بدم...
تلخه خیلی تلخ... دلم برا تنهایی خودم تنگ شده...