از این به بعد احتمالا یه قسمت فان هم داشته باشیم اینجا برا دو مورد
اول اینکه این ترم آز منطقی دارم و در همین حد بدونید که اخر ترم احتمالا بگید روحش شاد!!
و دوم هم اینکه استاد الف منو گذاشته برا حل تمرین ترم بوقی های کامپیوتر و مهندسی پزشکی :|
آزمنطقی جلسه ای که برا تشکیل گروه بود رو نبودم! و به این صورت افتادم با غریبه ها!
هرچند اگه میبودم هم توفیری نداشت چون به غیر 3-4 نفر بقیه ی گروهمون این درس رو نگرفتن
توی این گروه درجه یک و دسته اول! یکیش منم که کلا با سخت افزار مشکل دارم!
یکیش یه بنده ی خدای ترم اخری صنایعه که این درس رو اختیاری برداشته!
یکیش هم یکی از ترم بالایی ها !
و از اول ترم تا حالا برام سواله که کدوم ادم هوشیاری به این بنده خدای صنایعی گفته این درس رو بردار! اخه درسی که 6 واحد پیشنیاز داره و تخصیی رشته محسوب میشه رو مگه میشه همینجوری برداشت:|
جلسه قبل مدار مقایسه کننده میبستیم! بنده خدا با قیافه ای همچون علامت سوال به من و اون یکی زل زده! میگه این صفر و یک ها رو از کجا میارید!!!!!؟
دلم میخواست بگم این رو تو جیب جلویی کوله پشتیم قایم کردم همینکه تو روت رو برمیگردونی برمیدارم :دی
ولی خب چون دختر خوبی ام نشستم کامل مقایسه کننده رو توضیح دادن و اینکه این صفر و یک ها رو از کجا میاریم!
میگه اینا چیه شما میخونید!!!:|
میگم این اسمش منطقیه ولی بی منطق ترین درس ممکنه :|
میخنده!
حالا مدار رو بستیم برا یه قسمتش هرکار میکنیم جواب نمیده!استاد اومده مدارمونو کنترل میکنه میبینه یه ال ای دی مقاومت رو پایه هاشونو جابجا گذاشتم! و تازه من تو فاز جمع کننده بود منتظر بودم که دو تا ال ای دی روشن بشه!! استاد میگه این مقایسه کننده اس جواب همه با هم and میشه!!
هیچی دیگه نابود شدم رفت! میگه استاد ازش نمره کم کنین! به منم اشتباه یاد داده!!
بله اینجوریاس!
و اماحل تمرین!
امروز رفتم سرکلاسهاشون که استاد معرفیم کنه! انقدی که این استاد ازم تعریف کرد ها! مادرم تو کل این 23 سال ازم تعریف نکرده:|
خب واضحه هس که از ظهر تا الان ملت منو دست انداختن و دارن سربسرم میذارن :دی
و اینم نمونه های از این خنک بازی ها