اصلا دلم میخواد نق بزنم :|

به احتمال زیاد بابا برای اربعین میره کربلا!

با عمو احمد و دایی علی!

خب منم میخوام برم!

یعنی چی اصلا هی تنها تنها میره :/

حالا میگیم قبول مامان پا درده پیاده روی نمیتونه بکنه!

من و ریحانه خو سالمیم!

 

قشنگ معلومه الان دارم نق میزنم!

احساس میکنم شدم شبیه این دختر بچه های 5 ساله که هی دست مامانشونو میکشن و پا زمین میزنن و میگن براشون عروسک بخره!

منم میخوام برم خب...

میدونم اخرش تنهایی میره...

 

+

 

این حصار کشیدن و تو پیله رفتنه اقتضای بیست و سه چهارسالگیه یا من اینطوری فکر می کنم...؟

مهرناز .ج
۰۱ آبان ۱۸:۳۲
فقط اقتضای بیست و‌سه چهار سالگی نیست. از اون به بعدم هست...
انشالله که میری عزیزم. اریعین نشد، یه وقت دیگه قسمتت میشه. آخه کی مهربون تر و دل پاک تر از تو دوست جون من؟؟ 😍❤❤❤
پاسخ :
حس بدیده فکر می کنم دارم خودمو زندانی می کنم تو یه قفس تنگ و تاریک!من از قفس بیزارم...
الهی آمین...خدا از زبونت بشنوه مهربانو...ولی خودمونیما من مهربون و دل پاک و... نیستم ;)))
مهرناز .ج
۰۱ آبان ۱۸:۴۷
هستی. گاهی آدما دریچه هایی از وجودتو می بینن که خودت از وجودشون بی خبری
واسه همینه که وقتی میگم هستی یعنی هستی :)
پاسخ :
اینم حرفیه و قابل تامل!
عزیزمی :)
اسپریچو ツ
۰۱ آبان ۲۰:۰۷
اره یه بحران روانشناسی تو این سن داریم که طرف بین ارتباط برقرار کردن و منزوی بودن سرگردونه!
پاسخ :
خب من سرگردون نیستم!
میدونم که حوصله ی خیلی از ادمهای قبلی رو ندارم! و میدونم که چون زخم خوردم ترجیح میدم کنارشون بذارم و قس علی هذا!!
פـریـر ...
۰۲ آبان ۱۸:۲۱
فکر کنم منم اگه بابام قرار بود بره و منو نبره همینقد دلم می خواست نق بزنم ولو بیشتر :|

امیدوارم بری...برم...همه برن...
زیارت باباجان پیش پیش قبول...چه حال خوشیه کربلایی شدن...

خودتو بکش بیرون از این حصار...تنها کسی که بیشترین کمکو بهت میتونه بکنه اول خداست و بعد خودت...خودت...و خودت...
پاسخ :
:((

الهی آمین ! ان شاالله به زودی زود نصیبمون بشه زیارت اقا:)
:)

میدونی من فقط یه برهه زمانی خاصی خیلی پر سر و صدا و شلوغ بودم! دقیقا از سال 90 تا 93! بعد اون برگشتم به اصل خودم!
من ادم شلوغی ها نیستم
الانم این تنهایی برای روانم دلچسبه ولی خب عقل تاییدش نمیکنه...
شهاب الدین ..
۰۳ آبان ۰۰:۳۹
سلام
یه کلیپ صوتی هست از حاج آقای دولابی درباره ظهور حضرت که ایشون دارن از یکی از بزرگانی که خدمت آقا شرفیاب شدن،نقل قول میکنن... انتهای کلیپ توصیه میکنن به دعا برای ظهور و با لهجه شیرین اصفهانی میفرمایند:آقایون!بِخواید از خدا تا بِهِدون بده... تا نگرید طفل کی نوشد لبن؟عرضه متوقفه بر تقاضا!...
عرضم همین جمله آخره:عرضه متوقفه بر تقاضا! تقاضا کنید،برای ما هم بی زحمت بخواید از خدا. بلکه به دعای شما گره از کار ما هم باز بشه.
التماس دعا
پاسخ :
سلام
ممنون ازتون
والا من خیلی خواستم! حداقل الان فک کنم سه ساله که دارم پا زمین میزنم
من خیلی خیلی کم برای خواسته هام گریه می کنم ولی این چند وقته...
اصلا انگار صدای من اون بالاها نمیره...
به روی چشم...حاجت روای خیر بشید ان شاالله
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
منِ مختصر
میخوام دل به دریا بزنم
اوج بگیرم
پرواز کنم!
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان