توهمات یک ذهن خسته...

دوشب پیش رفت

کل روز رو تو بیهوشی و با ارامبخش گذروند

خبر دوقلوها روح هممونو شاد کرد

خدا میخوام توهم بزنم

میخوام ۴ تیر که شد 

عمل ک کرد

سالم از اون در بیاد بیرون

میخوام این عمل هیچ تاثیری روی سلامتی خودش و بچه ها نذاره

میخوام ۴ تیر این استرس و فشار روانی مزخرفی که روی هممونه تموم بشه

میخوام ۴ تیر بشه برا ماها بشه یه روز تاریخی خاص

خدا من هیچ

من دور

من بی نسبت فامیلی

پدرومادر و همسرش گناه دارن

برادرش تازه داغ دیده

رحم کن

امتحان سخت نگیر

از عمر من کم کن به اون بده

من نه دنیا رو میخوام نه ادمهاشو نه به کسی وابسته ام

به ماه هم نمیکشه که همه یادشون میره

از من بگیر به اون بده

بذار دوقلوشو ببینه

بذار بمونه

بذار بمونن سه تاشون...

خدا فقط همین ی بار حرفمو بشنو...همین ی بار...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
منِ مختصر
میخوام دل به دریا بزنم
اوج بگیرم
پرواز کنم!
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان